در شرایطی که هزینههای تولید بازیهای ویدیویی هر روز بالاتر از گذشته میرود، سازندگان برای رسیدن به درآمد بیشتر از ترفندهای مختلفی در طول نسلهای گذشته استفاده کردهاند. عرضه بسته قابل دانلود، خرید درون برنامهای و حالا ساختاری که تحت عنوان لایو سرویس میشناسیم. رویکردی که به سازندهها و ناشر بازی اجازه میدهد که جز درآمد اولیه از فروش بازی، جریان مالی خود را با ارائه بهروزرسانی و داشتن فروشگاهی فعال، ادامه دهند. کپکام یکی از جدیدترین کمپانیهای صنعت بازی است که با نگاهی به این جریان، بازی Exoprimal را توسعه داده. اثری تماما آنلاین که هرچند سعی دارد با ارائه داستان، علاقهمندان به آثار تک نفره را جذب کند اما در عمل به هیچوجه چنین موفقیتی را کسب نمیکند. بازی که از همین ابتدا تمام تمرکز خود را روی یک تجربه آنلاین قرار داده و با اینکه از پتانسیل بالایی برخوردار است اما نتوانسته از تمامی آنها استفاده کند تا به نتیجهای ایدهآل برسد. نتیجهای که این روزها برای آثار لایو سرویس به سختی در دسترس قرار میگیرد.
داستان بازی Exoprimal آیندهای متفاوت را به تصویر میکشد که در آن دایناسورها به واسطه پورتالهایی به نام ورتکس به سطح زمین بازگشته و مشکلات متعددی را برای انسان به وجود آوردهاند. در مقابل شاهد شکلگیری نیروهایی تحت عنوان اکسوفایتر هستیم که برای مقابله با دایناسورها با استفاده از لباسهایی پیشرفته به نام اکسو به مقابله با آنها میروند. در این بین داستان بازی به شکل خاص تمرکز خود را روی گروهی قرار میدهد که شخصیت اصلی به عنوان یک اکسوفایتر، عضوی از آن است. گروهی که طی یک اتفاق غیرمنتظره وارد خط زمانی متفاوتی شده و در جزیرهای به نام بیکیتوا گرفتار میشوند. در این خط زمانی متفاوت، هوش مصنوعی لوایتن کنترل رفتاری عجیب از خود نشان داده و اکسوفایترها را در جریان سناریوهایی از پیش تعریف شده به نام وارگیمز قرار میدهد تا نهایتا به بهترین طراحی برای لباسهای اکسو دست پیدا کند. در اصل هوش مصنوعی لوایتن به برنده این وارگیمزها اجازه زندگی میدهد و از سویی اطلاعات مورد نیاز برای هدف خود را از بررسی عملکرد مبارزها کسب میکند. هرچند سازندگان بازی سعی کردهاند با قرار دادن حفرههای داستانی متعدد حس کنجکاوی گیمرها را برانگیخته کنند اما واقعیت ماجرا این است که توضیحات اندک داستانی بی از پیش باعث شده تا شما از همان ابتدا هیچ اهمیتی به داستان ندهید. اصولا شما در جریان روایت زمانی اجازه دارید سوالی را برای مخاطب ایجاد کنید و او را برای رسیدن به پاسخ جذب کنید که از ابتدا توجهاش را جلب کرده باشید. چنین اتفاقی در هیچ لحظهای از Exoprimal رخ نمیدهد. روند بخش داستانی بازی تکراری، کلیشهای و خسته کننده جلو میرود و بیش از هر چیزی به شرایطی شباهت دارد که یک بازی آنلاین را با هوش مصنوعی تجربه کنید و نقشههای بخش چند نفره را به عنوان مراحل داستانی پیش روی شما قرار دهند.
زمانی که جریان اصلی بازی شروع میشود تازه متوجه میشوید که بخش داستانی تنها بهانهای است برای اینکه شما در یک ساختار PvPvE قرار گیرید و چیزی شبیه به Overwatch را تجربه کنید. در این بازی هم شخصیتهای موجود که هر کدام قابلیتهای مخصوص به خود را در اختیار دارند در سه کلاس کلی Assault، Tank و Support قرار میگیرند. گیمرها تیمهایی پنج نفره از میان شخصیتها را انتخاب کرده و وارد مراحل مختلفی میشوند که در آنها معمولا چند هدف کلی دنبال میشود. از اسکورت کردن یک وسیله با ارزش گرفته تا تصرف کردن نقطهای خاص یا کشتن تعداد مشخصی از دایناسورها که در موجهای مختلف پیش روی شما قرار میگیرند. با اینکه شما به شکل کلی معمولا با هوش مصنوعی درگیر هستید اما جریان کلی گیمپلی بازی همچون مسابقهای با تیم حریف دنبال میشود و پیروز اصلی جریان بازی تیمی است که زودتر اهداف تعیین شده را انجام دهد. در این بین ممکن است بعضا این فرصت به شما داده شود که به شکل مستقیم با تیم حریف هم درگیر شوید اما باز هم هدف نهایی انجام وظیفهای است که در جریان مرحله برعهده شما قرار گرفته. این خلاصهای است که از آنچه Exoprimal برای دهها ساعت بدون تغییر آنچنانی پیش روی شما قرار میدهد. هرچند مراحل بعد از مدتی تغییر میکنند و با دایناسورهای متفاوتی روبرو میشوید اما به شکل کلی گیمر در جریان رقابتی مستقیم با تیم حریف قرار دارد و عملکرد انفرادی او شاید به تنهایی حلال تمام مشکلات نباشد. واقعیت گیمپلی بازیهایی که اساس خود را روی کلاسهای مختلف قرار میدهند این است که در ابتدا باید ترکیبی مناسب از کلاسها در کنار یکدیگر قرار گیرند و در ادامه تمامی اجزای تیم بهترین عملکرد را با همکاری یکدیگر نمایش دهند. اتفاقی که معمولا به ندرت در چنین بازیهایی رخ میدهد و اصلیترین دلیلی است که تبدیل به مانعی برای موفقیت بازیهای این سبک شده. رفتار گیمرها چیزی نیست که سازندگان بازی در Exoprimal برای کنترل آن دستورالعمل خاصی داشته باشند. ممکن است شما در تیمی قرار گیرید که تنوع خوب کلاسی نداشته باشد یا به طول مثال یکی از کلاسها وظیفه خود را درست انجام دهد. کلیت جریان بازی در این لحظات با مشکلات بزرگی مواجه میشود و به شکل کلی تجربه بازی را عذابآور و شاید حتی غیرممکن کند.
با تمام این تفاسیر همانطور که گفتیم، بازی Exoprimal پتانسیل بالایی دارد اما از آن به درستی استفاده نشده. هر کدام از شخصیتهای موجود در بازی از دید هسته اصلی عملکرد، میتوانند لحظات جالب و سرگرمکنندهای را ایجاد کنند. تنوع آنها به قدری خوب است که با ترکیبهای جالبی در جریان بازی مواجه شوید اما اکثر این سناریوها برای رسیدن به نتیجهای مناسب نیاز به عملکردی درست دارند که انگشتشمار شاهد رخ دادن آنها هستیم. از سوی دیگر ساخته کپکام ذاتا یک بازی لایو سرویس است و از سوی تمرکز بسیاری روی این بخش داشته. معمولا اگر چنین رویکردی تنها به شکل ظاهری در بازی پیاده شود به هسته اصلی گیمپلی آسیب نمیزند اما این بازی از همان ابتدا بخشهایی از گیمپلی را به شکل غیرقابل دسترس پیش روی شما قرار میدهد و برای آزاد کردن آنها یا باید چندین ساعت بازی را تجربه یا پول هزینه کنید. مسئلهای که مطمئنا در طولانی مدت شاید آنقدری تاثیر نداشته باشد اما در همان ابتدا میتواند با واکنشهای منفی روبرو شود. بزرگترین مشکل گیمپلی Exoprimal در کنار چنین مسائلی به تکراری شدن آن ارتباط پیدا میکند. حلقه تکرار بازی به قدری محدود است که شما بعد از چند ساعت خود را در جریانی پیدا میکنید که هیچتغییری نمیکند و هیچ چالش جدیدی را پیش رویتان قرار نمیدهد. مسئلهای که برای یک بازی تماما آنلاین میتواند تبدیل به حکم مرگ شود. اینکه چرا باید در بین هر کدام از مراحل بازی چندین دیالوگ تکراری را گوش کنیم یا چرا بازی ترتیب مشخصی در مراحل انتخابی ندارد، همگی مسائلی هستند که هیچ کمکی به خارج کردن بازی از تکرار نکرده و مدام این مشکل بزرگ را نمایان میکنند. با وجود مبارزات درگیرکننده و جذاب اما Exoprimal از روندی به شدت تکراری رنج میبرد و درگیر مشکلاتی است که اکثر بازیهای آنلاین آن را تجربه میکنند.
The post بررسی بازی Exoprimal appeared first on بازی سنتر.