بررسی بازی Warhammer 40000: Darktide


دارک‎تاید آخرین عنوان منتشر‎شده توسط استودیوی بازی‎سازی سوئدی Fatshark است؛ شرکتی که همواره در قالب بازی‌ساز ترد پارتی، برای پلی استیشن و مایکروسافت ‎روی عناوین AAA کنسول‎ها و رایانه‎های شخصی فعالیت می‌کند. عناوینی مانند Bionic Commando Rearmed 2 و Lead and Gold: Gangs of the Wild West برخی از دستاورد‌های فت‌شارک به حساب می‌آیند اما بازی‌ای که این استودیوی سوئدی را بین گیمرها محبوب‌تر کرد، دوگانه Warhammer: Vermintide بود که هنوز هم از آن به عنوان یک اکشن کوآپ محور درجه یک یاد می‌شود.

ساخته جدید فت‌شارک یعنی Warhammer 40000: Darktide را می‎توان جانشینی برای هر دو بازی Vermintide دانست. برای آن دسته از افرادی که موفق نشده‌اند تا عناوین ذکر شده را بازی کنند، باید گفت دارک‎تاید دارای سبک و سیاقی از گیم‎پلی کوآپ بازی Left 4 Dead است؛ جایی که تا حداکثر چهار نفر از بازیکنان دور یکدیگر جمع می‎شوند تا ماموریتی را به انجام برسانند و در این میان به حل پازل‌های کوچک می‎پردازند. هر مرحله پر از دشمن‌های متفاوت است که سعی دارند به هر قیمتی که شده جلوی بازیکنان را بگیرند و آن‌ها را از رسیدن به هدفشان باز دارند.

برخلاف دو نسخه ورمینتاید، دارک­تاید با داستان خوبی شروع می­شود. داستان درباره­ی زندانی‌هایی است که برای نجات شهر Tertium از دست انبوهی از دشمنان که برخلاف میل خود برای یک جرم کوچک زندانی شده اند، قیام می‌کنند. شما یکی از همین زندانی‌ها هستید و بی­وقفه ماموریت‌ها را به پایان می‌رسانید تا زمانی که دیگر برایThe Emperor مفید و قابل استفاده نباشید. زمانی که بازی را شروع می­کنید، می­توانید شخصیت مورد نظر خود را بسازید. اگر­چه این بخش چیز زیادی برای ارائه کردن به بازیکن ندارد، اما نسبت به گذشته پیشرفت محسوب می‌شود؛ برای مثال بخشی از این شخصی سازی به گذشته شخصیت اصلی ارتباط دارد و همین مورد سبب می‌شود که قهرمان شما نسبت به دوستانتان تا حد زیادی متفاوت به نظر برسد. در حال حاضر، می­توانید انتخاب کنید که شخصیت­تان از کدام سیاره آمده است، چه شغلی داشته و چه میزان به تاج­وتخت امپراطور وفادار بوده. بازی به شما اجازه می‌دهد تا دلیل دستگیر شدن خودتان را تعیین کنید و با این پیش‌فرض، کات­سین ابتدایی بازی را به تماشا بنشینید. بسیاری معتقدند این موضوع چندان چشمگیر نیست اما باید اذعان داشت که برای تجربه بخش داستانی بازی و درک داستان دنیای بازی، چنین ویژگی‌ای از قضا بسیار مفید است. مطابق معمول، بیشتر داستان‌های دنیای Warhammer 40000 تم تاریک و شومی دارند و به خوبی با لحنی تلخ آمیخته شده­اند.

گیم­پلی بازی برای کسانی که Vermintide را بازی کرده­اند، آشنا به نظر می‌رسد؛ از یک سو تجربه­ای بسیار­ خوب و از سویی دیگر عجیب. بخش عمده­ای از مبارزات شما را سلاح‌های سرد تشکیل می­دهند که با در نظر گرفتن ماهیت دنیای Warhammer 40000 – که در آن سفینه‌هایی به اندازه سیارات و سلاح‌هایی با توانایی تخریب کامل یک ساختمان را می­بینید – باعث تاسف و حتی می­توان گفت عجیب­ وغریب است. با وجود انتخاب کلاس Veteran Sharpshooter که کلاس اصلی بازی برای تیراندازی از راه دور و استفاده از سلاح‌های گرم به حساب می‌آید، بخش عمده­ای از زمان‌تان را صرف مبارزات از فاصله نزدیک و با سلاح­های سرد خواهید کرد که این تضاد در نحوه مبارزات و نامگذاری این کلاس، تجربه بازی را به قدر کافی عجیب می‌کند.

دارک‎تاید به بازیکنان چهار کلاس قابل بازی برای انتخاب ارائه می­دهد که عبارتند از:

Veteran: Sharpshooter
Ogryn: Brute
Psyker: Psykinetic
Zealot: Preacher

هر کلاس گیم­پلی و توانایی‌های منحصر به فرد خود را دارد که به ارزش تکرار بازی می‌افزاید. می­توان گفت Sharpshooter نزدیک‌ترین تجربه به یک شوتراستاندارد اول شخص است؛ کلاسی که دسترسی به Autogunهای متفاوت و Chainsword (شمشیرهای نمادین دنیای Warhammer 40000) را دارد. Brute کلاسی با قد و قواره و هیکلی بزرگ و هالک مانند است که به سلاح‌های سنگین و مواد منفجره دسترسی دارد. Psyker هم برخلاف دو کلاس قبلی، بیشتر روی کشتن و دور کردن دشمنان با استفاده از توانایی‌های ذهنی تمرکز دارد و در نهایت Preacher که آخرین کلاس قابل بازی در حال حاضر است که توانایی‌هایش برای پشتیبانی و ساپورت تیم می­تواند مفید واقع باشد.

در حالی که هر چهار کلاس قابل دسترسی و سرگرم کننده هستند، هیچ کدام به جز Psyker که از قدرت‌های خاص و الکتریسیته برای حمله به دشمنان استفاده می­کند، حس متفاوت و منحصر­ به ­فردی در مقایسه با دیگر کلاس­های بازی نمی­دهند. البته این بدان معنا نیست که گیم­پلی بازی لذت بخش نبوده و یا شما را سرگرم نمی‌کند. پیش­تر گفتیم که بازی به بازیکنان تحمیل می‌کند تا از سلاح‌های سرد استفاده کنند و دلیل این موضوع، کمبود تیر و مهمات توی بازی است و این مورد باعث می­شود تا بازیکنان از حملات با سلاح­های سرد بیشتر استفاده کنند که چنین اتفاقی با ماهیت دنیای Warhammer 40000 و سلاح‌های گرم متنوعش در تضاد است.

در­حالی که کلاس‌ها هر­کدام توانایی­ها و قابلیت­هایی دارند که آن­ها را از سایر کلاس­ها تا­ حدی متمایز می­کند، اما توانایی­های خاص هر کلاس زمانی که فعال می­شوند، بسیار محدود هستند و این موضوع تا آن‌جا پیش می‌رود که اغلب شاید فراموش کنید که آن­ها را دارید. علاوه بر این، مدت زمان دوباره شارژ شدن توانایی­ها به همان اندازه مدت زمان فعال بودنشان کوتاه است که چنین موردی سبب شده تا این توانایی­ها تا حد بسیار زیادی بی­ارزش شوند. به طور قطع می‌توان گفت که مبارزات پرتنش آخر مراحل با گروهی از بازیکنان سرگرم کننده است اما در حالتی که بازیکن به صورت تنها و تک نفره به تجربه بازی بپردازد، به سرعت متوجه مشکلات دارک‌تاید می­شود. نیازی به گفتن نیست که موسیقی­های بازی که برای این عنوان ساخته شده­اند به خوبی به هیجان و تنش انتهای مراحل اضافه کرده­اند و بازیکن را در اکشن بی‌وقفه دارک‌تاید غرق می‌کند.

جدیدترین ساخته استودیوی فت‌شارک شامل خون‌ریزی بسیاری است؛ چرا که بازیکنان می­توانند اعضای بدن دشمنان خود را قطع کنند و آن­ها را تقریبا با هر سلاح داخل بازی تکه تکه کنند. به عنوان مثال، بازیکنان می­توانند نارنجکی میان دسته بی­شمار دشمنان پرتاب کنند و از شدت خونریزی و دیدن چندین دست و پا و سر قطع شده که در تصویر به پرواز درآمده­اند، لذت ببرند.
گرافیک بازی بسیار خوب است اما برخی سایه­زنی‌ها، ذرات محیط مانند گرد و غبار، خاکستر و … باعث می­شوند تا بازیکن به سختی چیزی ببیند و از بازی لذت ببرد. گاهی اوقات ممکن است با صحنه­هایی مواجه شوید که از شدت تیرگی و تاریکی به سختی بتوانید چهره شخصیت­ها را ببینید.


هیچ بازی به طور قطع کامل و بدون ایراد نیست و دارک‎تاید هم از این قاعده مستثنی نیست. هر مرحله ممکن است پس از مدتی مشابه مراحل قبلی به نظر برسد و به خاطر وجود تعداد زیادی از مراحل که حس ­وحال تاریک دارند و با شکل و شمایل یک کارخانه هستند، باعث می­شود کمتر احساس تنوع کنید. مشکلات فنی از دیگر نقاط ضعف دارک‌تاید محسوب می­شود که باید به آن اشاره کرد؛ چرا که گاهی به سختی می­توان از مرحله یا کات­سینی بدون کرش کردن عبور کرد. این کرش­ها غیرقابل توضیح هستند و حین صفحات بازگذاری بازی، کات­سین‌ها، و حتی میان بازی رخ می­دهند. اغلب صفحات لودینگ تا پنج دقیقه طول می­کشد که نتیجه‌ای جز ناامیدی و دلسرد شدن برای بازیکن را در بر ندارد.

در نهایت Warhammer 40000: Darktide بازی لذت بخشی است اما هنوز این فرمول جذاب تمام پتانسیل‌هایش آزاد نشده که در نتیجه باعث شده تا محصول نهایی کم و کاستی‌های زیادی داشته باشد. با وجود این کاستی­ها، تجربه بازی با دوستان یا بازیکنان رندوم بسیار سرگرم کننده­است و احتمالا مشکلات آن به سرعت برطرف خواهد شد. دارک‎تاید در­صورتی که علاقه­مند به این دنیا و فرنچایز هستید، ارزش خرید دارد اما شاید بد نباشد که در فصل تخفیف‌ها سراغش بروید. در­حال حاضر، کمبود محتوا بازی را تا ­حدی پوچ و توخالی کرده و مشکلات فنی، آن را ناپایدار جلوه می­دهد. امیدواریم که این مشکلات برطرف شوند تا بتوان دارک­تاید را به عنوان معادلی برای Vermintide 2 اما در دنیای Warhammer 40000 یا حتی عنوانی بهتر در نظر گرفت.

در یک کلام آخرین ساخته استودیوی فت‌شارک بازی بسیار مهیج و سرشار از خشونت است که مشکلات فنی و زمان­های لودینگ بسیار زیاد، از تبدیل شدن آن به یک اثر ایده‌آل جلوگیری کرده.

The post بررسی بازی Warhammer 40000: Darktide appeared first on بازی سنتر.

امکان ارسال نظر وجود ندارد!