برای بار دیگر شاهد شروع دوباره داستان مجموعه مورتال کامبت هستیم. مجموعهای که طی سالها حضور خود در صنعت بازی توانسته طرفداران بسیاری را پیدا کرده و یکی از طولانیترین خط داستانیهای موجود را ارائه کند. اینبار اما سازندگان این مجموعه به سراغ شروعی دوباره رفتهاند. آنها در Mortal Kombat 11 همه چیز را آماده کردند تا حالا در بازی Mortal Kombat 1 روایتی تازه را رقم بزنند. داستانی که اینجا شاهد آن هستیم، پر است از شخصیتهای آشنا که اینبار تغییرات زیادی را در زمینه پیش زمینه داستانی به خود دیدهاند. مسئلهای که باعث شده تا داستان بازی به خصوص برای گیمرهایی که با این مجموعه آشنا نیستند، تبدیل به نقطه شروع مناسبی شود. البته باید به این مسئله هم توجه داشت که داستان بازی Mortal Kombat 1 همچنان به عنوان ادامهای برای نسخه قبلی شناخته میشود و در جریان آن شاهد اشارههای بسیاری به قسمت یازدهم سری هستیم.
داستان بازی را را در یوتوب تماشا کنید
در انتهای Mortal Kombat 11 دیدیم که لو کانگ موفق به شکست Kronika (کرونیکا) شد و کنترل ساعت شنی او را برعهده گرفت. حالا لو کانگ تبدیل به Keeper of Time شده و وظیفه پیدا کرده تا تاریخ و از نو شروع کنه. لو کانگ در این مسیر فرصتی و بدست آورده تا شروعی دوباره برای زمان و رقم بزنه و تغییراتی و در آن ایجاد کند. با این حال باید تعادلی در این دنیای جدید برقرار باشد. در این دنیای جدید تمام موجودات این فرصت را در اختیار دارند تا در صلح زندگی کنند اما قدرتهای لو کانگ تنها به او این اجازه را میدهد که شروع این دنیای جدید را رقم بزند و ادامه روند آن برعهده اعضای آن قرار دارد.
در این دنیای جدید با شنگ سونگی متفاوت ملاقات میکنیم. شخصیتی که قدرت استفاده از جادو را در سطح بسیار پایینی در اختیار دارد و مشغول فروش اکسیرهای تقلبی است. مردم متوجه دروغهای شنگ سونگ شده و او را طرد میکنند. در همان نزدیکی دوباره با شنگ سونگ ملاقات کرده و متوجه میشویم که ظاهر مسن او تنها پوششی برای جذب مشتریهای بیشتر بود. شخصیتی مرموز که شبیه به کرونیکاست به دیدار شنگ سونگ میآید. او پیشنهادی جذاب را برای شنگ سونگ جوان به همراه دارد. تبدیل کردنش به جادوگری که این روزها تنها نقش آن را بازی میکند.
در جای دیگری از Earthrealm کونگ لائو و ریدن را میبینیم که مشغول زراعت هستند. حالا ریدن دیگر به عنوان Elder God و محافظ EarthRealm شناخته نمیشود و در ظاهر یک انسان معمولی به ما معرفی میشود. شخصیتهایی که حالا زندگی عادیای را دنبال میکنند و از دنیای درگیری و مبارزه فاصله بسیاری دارند. این دو به رستوران Madam Bo رفته و آنجا با اسموک (Smoke) و برخی از اعضای کلن لین کوئِی روبرو میشوند. کونگ لائو و ریدن که شاهد درگیری اسموک و مادام بو هستند، وارد ماجرا شده و مقابل اعضای لین کوئی و اسموک قرار میگیرند. در ادامه نوبت به ساب زیر و اسکورپین میرسد تا با قهرمانهای داستان روبرو شوند. کونگ لائو و ریدن، حریفهای خود را شکست داده اما در ادامه لو کانگ از راه میرسد. شخصیتی که از این پس تحت عنوان خدای آتش و محافظ EarthRealm شناخته میشود. لو کانگ به این دو توضیح میدهد که طی سالها مادام بو از سوی او مشغول آموزش آنها بوده و این مبارزه با اعضای لین کوئی تنها آزمایشی بود تا متوجه شود که آیا توانایی حضور در میان قهرمانهای EarthRealm را دارند یا نه. با وجود اینکه لو کانگ این دنیای جدید و Realmهای مختلف را از نو طراحی کرده اما همچنان برای ایجاد تعادل میان آنها نیاز است تا تورنومنتی هر قرن یکبار میان EarthRealm و Outworld برگزار شود تا قدرت هر کدام از Realmها به نمایش گذاشته شود. این دنیاها در صلح به سر میبرند اما همچنان کسانی در Outworld وجود دارند که به دنبال شروع جنگ هستند. برگزاری این تورنومنت باعث میشود تا این دست افراد از رویکرد خود عقبنشینی کنند.
در جایی دیگر شاهد معرفی شخصیت جانی کیج هستیم. بازیگر آشنای مجموعه مورتال کامبت که اینبار مشغول ایفای نقش در فیلمی شبیه به ایندیانا جونز است. دوران اوج کیج به پایان رسیده و حالا به عنوان ستارهای رو به افول شناخته میشود. در این میان Kenshi به سراغ او آمده و برای به دست آوردن شمشیر Sento (سنتو) که متعلق به کلن اوست، جانی را به مبارزه دعوت میکند. بعد از شکست کنشی در مقابل جانی کیج نوبت به لو کانگ، ساب زیرو و اسکورپین میرسد تا در خانه بازیگر مشهور سینما حاضر شوند. لو کانگ بعد از معرفی خود از جانی کیج و کنشی دعوت میکند تا به دیگر قهرمانهای EarthRealm برای حضور در تورنومنت اضافه شده و تمرینات خود را شروع کنند. بعد از انجام چند مبارزه بین قهرمانهای زمین، آنها همراه با لو کانگ از طریق یک پورتال به OutWorld رفته و آنجا با دخترهای امپراطور سیندل، یعنی کیتانا و ملینا ملاقات میکنند. در جریان این ملاقات لو کانگ، ریدن را به عنوان قهرمان اصلی EarthRealm معرفی میکند. قهرمانهای EarthRealm در ادامه به کاخ ملکه سیندل رفته و آنجا برای اولینبار با ژنرال شائو روبرو میشوند. ملکه سیندل از سوی دیگر با معرفی لی می Li Mei او را به عنوان اولین مبارز در مقابل قهرمان EarthRealm یعنی ریدن قرار میدهد که به راحتی در این مبارزه پیروز میشود. در گام بعدی این ژنرال شائو است که Reiko ریکو به عنوان دستیارش را در برابر ریدن قرار میدهد. ریکو هم شانسی در مقابل ریدن ندارد اما سیندل ادامه تورنومنت را به روز آینده موکول میکند.
در جریان شب ژنرال شائو به دیدار سیندل میرود و از او میخواهد که تصمیمی برای جلوگیری کردن از تبدیل پیشگوییهای جادوگر بگیرد. پیشگوییهایی که به غلبه لو کانگ بر Outworld اشاره دارند. شائو اعتقاد دارد که شرایط فعلی آنها همچون در اسارت لو کانگ بودن است اما سیندل به او توضیح میدهد که هیچ نشانه یا مدرکی مبنی بر این رویکرد لو کانگ وجود ندارد. دیدار این دو با حضور کیتانا و ملینا نیمه کاره باقی میماند. ملینا از لحاظ فیزیکی در بهترین حالت خود نیست و به نظر مسموم شده. سیندل از همین جهت قصد دارد کیتانا را به عنوان مبارز بعدی جایگزین کند و همین مسئله باعث ناراحتی ملینا میشود که جایگاه خود به عنوان جانشین ملکه سیندل را در خطر میبیند. ریدن بعد از شکست چند حریف دیگر به دو مبارزه نهایی میرسد. در ابتدا اما باید در مقابل کیتانا قرار گیرد که از سوی سیندل جایگزین ملینا شده. هرچند لو کانگ سعی دارد از انجام مبارزه میان این دو جلوگیری کند اما نهایتا ریدن موفق به شکست کیتانا میشود. برای آخرین مبارزه اما این کسی جز ژنرال شائو نیست که در مقابل ریدن قرار میگیرد. ریدن در آخرین مبارزه خود موفق به شکست ژنرال شائو شده و سیندل EarthRealm را به عنوان پیروز این دوره از تورنومنت معرفی میکند.
پیش از بازگشت به EarthRealm، گیرس Geras به دیدار لو کانگ میرود. گیرس حالا به عنوان محافظ ساعت شنی به کار خود ادامه میدهد و وظیفه Keeper of Time را از دوش لو کانگ برداشته. گیرس اما برای یک ملاقات ساده نیامده و به لو کانگ توضیح میدهد، زمانی که تاریخ را از نو نوشته سرنوشت برخی از اعضای آن را تغییر داده تا به چیزی بازنگردند که در گذشته تجربه کرده بودند. حالا اما یکی از این افراد سعی دارد تا سرنوشت خود را تغییر دهد. شنگ سونگ موفق به فرار از زندگی بیمعنی خود شده و حالا توانسته به دربار سیندل نفوذ کند. هرچند لو کانگ در جریان تورنومنت نشانهای از او ندیده اما تصمیم به بررسی بیشتر این موضوع میگیرد. ریدن در Outworld چهرهای شناخته شده است و از این رو لو کانگ، طلسمی و در اختیار کنشی، کونگ لائو و جانی کیج قرار میدهد که به وسیله آن شنگ سونگ را پیدا کنند. این گروه در جستجوی خود برای پیدا کردن هدفشون به محلی میرسند که در آنجا شنگ سونگ مشغول خارج کردن مغز استخوان از بدن نژادی است که تحت عنوان تارکاتان شناخته میشوند. بین تارکاتانها و نیروهای شنگ سونگ درگیریای شکل میگیرید و جادوگر با تغییر چهره از میدان مبارزه فرار میکند. کنشی و دیگر مبارزهای EarthRealm حالا باید در مقابل باراکا و تارکاتانها قرار گیرند. بعد از درگیری ابتدایی، کنشی به باراکا توضیح میدهد که با شنگ سونگ همکاری ندارند و قصد داشتند او را دستگیر کرده و در مقابل لو کانگ قرار دهند. از طرف دیگر مشخص میشود که تارکاتانها قربانی بیماری به نام تارکات هستند. این بیماری از طریق تماس فیزیکی منتقل میشود و بعد از مدتی قربانیهای خود را تبدیل به موجوداتی خونخوار میکند. باراکا سالها پیش تاجری ثروتمند بوده اما بعد از آلوده شدن به تارکات از جامعه طرد شده و حالا این گروه از دیگر قربانیها را شکل داده. او قبول میکند تا قهرمانهای ارترلم را به سمت آزمایشگاه شنگ سونگ راهنمایی کند تا نشانهای از او پیدا کنند.
با رسیدن به آزمایشگاه، متوجه میشویم که شنگ سونگ قصد دارد ترکیبی جدید که از مغز استخوان تارکاتها به دست آورده را به ملینا تزریق کند. قهرمانهای ارت رلم با Rain و تانیا وارد درگیری میشوند و آنها را شکست میدهند. قهرمانها هرچند شنگ سونگ را متوقف میکنند اما مشخص میشود که او در اصل قصد داشته با تزریق این محلول، از تبدیل شدن ملینا به تارکاتان جلوگیری کند. ملینایی که پیشتر به این بیماری مبتلا بود و به همین خاطر از تورنومنت کنار گذاشته شد. با اتفاقات رخ داده، درمان ملینا متوقف شده و بیماری بر بدنش غلبه میکند. درست در لحظهای که به نظر میرسد، ملینا متوقف شده او به یکباره به کنشی حمله و چشمهایش را کور میکند. با این حال شنگ سونگ نهایتا موفق میشود تا محلول دیگری را به او تزریق کند. کیتانا، ژنرال شائو و گورو از راه رسیده و شنگ سونگ به آنها میگوید که این افراد قصد داشتند تا جلوی درمان شاهزاده ملینا را بگیرند. گورو آنها را دستگیر کرده و به زندانی در زیر آزمایشگاه شنگ سونگ منتقل میکند. شائو حالا بهانه خوبی برای به راه انداختن جنگ با ارت رلم پیدا کرده اما کیتانا اعتقاد دارد که این اتفاقات تنها یک سوتفاهم هستند. در همین حین اما پورتالی باز شده و شاهد معرفی کوانچی Quan Chi هستیم. جادوگری که شائو به پیشگویی آن در گذشته اشاره کرده بود. کوانچی و شنگ سونگ هر دو برای یک نفر کار میکنند و قصد دارند تا با شروع جنگ، شرایط را برای تصرف هر دو Realm مهیا کنند. آنها در جریان دسیسه خودشون موفق شدند تا بهانه مناسبی و در اختیار ژنرال شائو قرار دهند که به دنبال شروع جنگ بود.
قهرمانهای ارت رلم همراه با باراکا زندانی شدند و تحت نظر Reptile رپتایل قرار دارند که شنگ سونگ خانوادهاش را به گروگان گرفته. شنگ سانک رپتایل را درگیر نقشه خود کرده تا با تحقیق روی او قابلیت تغییر ظاهرش را به دست آورد. بعد از درگیری که بین تارکاتهای زندانی شده با قهرمانهای ارت رلم و در ادامه رپتایل شکل میگیرد، شنگ سان به زندان بازگشته و مشخص میشود که خانواده رپتایل را ماهها پیش کشته. با این حال قبل از فرار از زندان، شنگ سونگ گازی کشنده را در محیط پخش میکند اما شخصیتهای حاضر با کمک باراکا موفق به فرار از محل درگیری میشوند. قهرمانهای ارت رلم همراه با باراکا در راه بازگشت هستند که توسط آشرا Ashrah متوقف و مجبور به درگیری با او میشوند. شخصیتی که در ابتدا فکر میکند، مبارزهای پیش رویش از اهریمنهای کوان چی هستند. آشرا شیطانی از NetherRealm است که موفق شده تا بخش عمدهای از عناصر اهریمنی روح خود را از بدنش خارج کند و از این طریق به انسانها شباهت پیدا کند. آشرا در گذشته عضوی از Sisterhood of Shadow و یکی از شاگردهای کوانچی بوده. بعد از اینکه آشرا از هدف نهایی کوانچی یعنی از بین بردن Realmهای مخلتف باخبر شده تصمیم گرفته تا از او فاصله بگیرد. کوانچی موفق به ساخت دستگاههایی برای دزدیدن روحها به شکل جمعی شده و آشرا در تعقیب او از NetherRealm به Outworld رسیده. از طرفی مشخص میشود که شنگ سونگ در این مسیر به کوانچی کمک بسیاری کرده.
دیگر اعضای گروه با هدایت آشرا موفق به پیدا کردن کوانچی میشوند که در همان نزدیکی مشغول تکمیل کردن دستگاه خود را برای دزدیدن ارواح است. آشرا برای متوقف کردن نقشه کوانچی با نیتارا Nitara و هویک Havik درگیر شده و آنها را شکست میدهد. درگیری که به کوانچی فرصت میدهد تا دستگاهش را فعال کند. در میان ارواح دزدیده شده اما به یکباره شاهد حضور ارمک Ermac هستیم. مجموعهای از ارواحی که با جادوی کوانچی به یکدیگر پیوستهاند. هرچند به نظر میرسد در ابتدا همه چیز به پایان رسیده و ارمک تمامی مبارزها را از پا در آورده اما نهایتا آشرا موفق به شکست او و کوانچی میشود. کار ارمک اما به پایان نرسیده و برای بار دیگر تمامی مبارزها را به چالش میکشد. در این بین اما کنشی موفق میشود با استفاده از شمشیر خود بخشی از قدرتهای ارمک را تصاحب کند. در نهایت اما برای بار دیگر آشرا موفق به شکست ارمک میشود و به سراغ دستگاه میرود تا جریان دزدیده شدن ارواح را متقوف میکند. هرچند دستگاه متوقف میشود اما در آخرین لحظه یکی از روحهای آزاد شد به سراغ کوانچی رفته و به نظر میرسد روح او را از بدنش خارج میکند. آشرا قصد دارد کار کوانچی را برای همیشه تمام کند اما توسط کنشی متوقف میشود. لو کانگ میتواند با پرسش از کوانچی به موقعیت شنگ سونگ دست پیدا کند و به همین خاطر تصمیم میگیرند تا کوانچی را زنده باقی نگه دارند.
در جایی دیگر شاهد ملاقات شنگ سونگ و کرونیکا هستیم. شنگ سونگ توضیح میدهد که کوانچی مشغول آزمایشهای اولیه برای دستگاهش است و با در اختیار گرفتن مقدار مورد نیازی روح، میتوانند ارتش تحت فرمان کرونیکا را آماده کنند. همچنین نقشهای در این میان دنبال میشود که اعضای کلن لین کوئی طی آن به لو کانگ خیانت کنند. در Outworld جشنی برپا است و قهرمانهای ارت رلم قصد دارند همراه با کوانچی نیمه جان از میان آن بگذرند. رپتایل که توانایی ناپدید شدن را در اختیار دارد، وظیفه گمراه کردن نگهبانها را برعهده میگیرد اما نهایتا مجبور به درگیری با لی می Li Mei و ریکو میشود. از طرفی رپتایل برای یک مبارزه دیگر مقابل کیتانا و تانیا قرار میگیرد و از سوی دیگر ژنرال شائو در مقابل کونگ لائو و جانی کیج حاضر میشود که به کوانچی فرصت میدهد تا از میان جمعیت فرار کند. نهایتا اما آنها شائو را شکست میدهند و از طریق پورتالی به ارت رلم و لو کانگ بر میگردند. لو کانگ با بررسی نشانههای مختلف متوجه میشود که شخصی ناشناس در زندگی جادوگرها یعنی شنگ سونگ و کوانچی دخالت کرده تا آنها را به مسیری بازگرداند که در خط زمانی قدیمی دیده بودیم. هرچند لو کانگ به کرونیکا مشکوک است اما گیرس توضیح میدهد که کرونیکا، تایتان بود و تایتانها بعد از نابودی به زندگی باز نمیگردند. اعضای لین کوئی در ادامه به ملاقات با لو کانگ میآیند و از طرف او وظیفه پیدا میکنند تا شنگ سونگ را پیدا کنند.
سابزیرو، اسکورپین و اسموک به قلعه شنگ سونگ نفوذ میکنند و در مسیر خود با مبارزهای دیگری همچون نیتارا و ارمک درگیر میشوند. آنها در قلعه دستگاههای دیگری را پیدا میکنند که برای دزدین ارواح توسط کوانچی ساخته شدهاند. ساب زیرو همراه با اسکورپین، کوانچی و شنگ سونگ را پیدا کرده و آنها را در مبارزه شکست میدهند. درست در موقعی که به نظر میرسد ساب زیرو قصد دارد کار را تمام کند، ژنرال شائو و سربازهایش از راه میرسند. ساب زیرو و اسکورپین توسط سربازهای حاضر شکست خورده و دستگیر میشوند. شنگ سونگ اما برای سابزیرو که گرندمستر کلن لین کوئی است پیشنهادی وسوسه کننده دارد. به او بپیوندند و از زیر نظر لو کانگ خارج شوند. شنگ سونگ همراه با ژنرال شائو و اعضای دستگیر شده لین کوئی وارد مقبره ژنرال Ying میشوند. شنگ سونگ توضیح میدهد که هرچند او این قلعه و ارتش خود را برای محافظت از امپراطوریش ساخته بود اما اینجا یعنی این مقبره جایی است که ارتش خود برای محافظت در زندگی پس از مرگ را ساخته. مجسمههایی سنگی که تحت عنوان ارتش اژدها شناخته شده و با اضافه شدن روح به آنها میتوانند تبدیل به موجوداتی زنده اما بیرحم شوند. ساب زیرو که بهترین موقعیت برای پیدا کردن استقلال از لو کانگ را پیدا کرده، پیشنهاد شنگ سونگ برای رهبری بخشی از این ارتش را قبول میکند.
اسکورپین که از خیانت برادرش متعجب شده، خودش را آزاد کرده و با ژنرال شائو، ساب زیرو و شنگ سونگ درگیر میشود و بعد از شکست دادن آنها از مقبره ارتش اژدها فرار میکند. با این حال کار برای فرار اسکورپین تمام نشده و او در ادامه مسیر خود مجبور به مبارزه با Rain و کوانچی میشود. این دو هم در مقابل اسکورپین شانسی ندارند و او بعد از رسیدن به حیاط اصلی قلعه به اسموک پیوسته و او را از خیانت ساب زیرو باخبر میکند. ساب زیرو آنها را پیدا کرده و اسکورپین او را شکست میدهد. اسکورپین تصمیم میگیرد که از کلن لین کوئی جدا شود تا مسیری تازه برای محافظت از ارت رلم پیدا کند. اسکورپین و اسموک، ساب زیرو بیهوش را از قلعه خارج میکنند که اما کمی دورتر میبینند که دستگاههای ارواح کوانچی شروع به کار میکنند. گیرس از سوی دیگر به ملاقات لو کانگ میرود و توضیح میدهد که با استفاده از ساعت شنی متوجه شده که فردی که با شنگ سونگ در ارتباط است، متعلق به این خط زمانی نیست. آنها متوجه میشوند که خط زمانی دیگری به شکل موازی با دنیای آنها وجود دارد و این شخص متعلق به آن است. ارت رلم در آستانه جنگ با Outworld قرار گرفته و لو کانگ تصمیم میگیرد تا به ملاقات سیندل رفته و او را متوجه این موضوع کند که تاریخشان دستکاری شده و او قصدی برای تصرف رلم آنها ندارد. موضوعی که لو کانگ را مجبور میکند تا سیندل را از نقش خود به عنوان Keeper of Time مطلع کند.
لو کانگ در بازگشت به Outworld، لی می را از نقشه شوم شنگ سونگ باخبر میکند و از او میخواهد تا در متقاعد کردن ملکه سیندل کمکش کند. در مسیر کاخ امپراطوری، ریکو و موتارو مقابل لی می قرار میگیرند اما هر دو شکست میخورند. لی می برای رسیدن به ملکه سیندل، تانیا و کیتانا را شکست میدهد و نهایتا مقابل ملینا قرار میگیرد که حالا مشخص شده هنوز به بیماری تارکات مبتلا است. نهایتا لی می موفق به متقاعد کردن سیندل شده و همراه با لو کانگ به آزمایشگاه شنگ سونگ میروند تا از نقشه او باخبر شوند. در ادامه لو کانگ درباره نقش خود به عنوان Keeper of Time و اینکه چگونه این خط زمانی را از ابتدا ساخته توضیح میدهد. گیرس حاضر میشود و از نقش ساعت شنی و کرونیکا صاحب قبلی آن صحبت میکند. اینکه چگونه او به دنبال ایجاد تعادل میان خیر و شر بود و این موضوع نهایتا با نابودی همه چیز خاتمه یافت. در اینجا سیندل متوجه میشود که چه سرنوشتی را در خط زمانی گذشته داشته و چطور لو کانگ خط زمانی فعلی را طراحی کرده تا از آن دوری کنند. این در شرایطی است که فرد ناشناس در این طراحی مداخله کرده تا شنگ سونگ، کوانچی و شائو را در جایگاهی قرار دهد که طی خط زمانی قبلی تجربه کردند.
ژنرال شائو همراه با طلسم Shinock شیناک از راه میرسد. سیندل و دیگر همراهانش با ژنرال شائو و نیروهایش که حالا ادعای امپراطوری Outworld را میکند، وارد درگیری میشوند. سیندل تمامی آنها را شکست میدهد و طلسم شیناک را در اختیار لو کانگ قرار میدهد تا مبارزهای محبوس شده در آن را نجات دهند. آنها در کنار یکدیگر به سراغ شنگ سونگ و کوانچی در قلعه ژنرال یینگ میروند. ملینا و تانیا در جریان متوقف کردن فعالیت دستگاههای کوانچی با ارمک درگیر شده و او را شکست میدهند. اینجا اما مشخص میشود که بدن ارمک توسط روحهای مختلفی ساخته شده که یکی از آنها متعلق به جرود Jerrod پادشاه Outworld، همسر سیندل و پدر ملینا است. ضربه ملینا به ارمک باعث شده تا روح جرود بیدار شود و حالا کنترل این بدن را برعهده گیرد. در ادامه ملینا همراه با دیگر مبارزهای ارت رلم و Outworld به محل قرارگیری ارتش اژدها میروند و در مقابل شنگ سونگ و کوانچی قرار میگیرند. این دو شکست خورده اما نهایتا از داماشی شخصی که به آنها قدرتهایشان را داده رونمایی میکنند. شنگ سونگ متوجه میشود که در تمام این مدت گرفتار یک حیله بوده و چیزی به نام داماشی وجود نداشته و این شنگ سونگ از خط زمانی دیگری است که در تمام این مدت، پشت پرده قرار داشته.
شنگ سونگ که متعلق به همان خط زمانی اصلی لو کانگ است توضیح میدهد که در جریان مبارزه آنها برای تصاحب ساعت شنی، انرژی عظیمی آزاد شده و خط زمانی را دچار دگرگونی کرده. در یک خط لو کانگ پیروز شده و دنیایی که میبینیم و طراحی کرده و در دیگری این شنگ سونگ بوده که کنترل ساعت شنی را به دست گرفته. شنگ سونگ در ادامه با استفاده از منابع موجود در خط زمانی خود به دنیای لو کانگ نفوذ کرده و از طریق گمراه کردن شخصیتهای مختلف موفق به ساخت ارتش اژدها شده. ارتشی که به او کمک میکند تا تمامی رلمها در این خط زمانی را نابود و آنها را با دنیای خود ترکیب کند. حالا نقشه شنگ سونگ به سرانجام رسیده و او بعد از بیدار کردن ارتش اژدها از مقبره خارج شده و مبارزهای خود را برای شکست دادن شخصیتهای این خط زمانی باقی میگذارد. با اینکه ملینا موفق به شکست دادن ریدن و سیندل از دنیای شنگ سونگ میشود اما در این جریان ملکه سیندل کشته شده و دخترش ملینا به عنوان امپراطور جدید Outworld معرفی میشود. لو کانگ و همراهانش برای مقابله با ارتش شنگ سونگ تایتان نیاز به نیروهای بیشتری دارند. شنگ سونگ این فرضیه را مطرح میکند شاید مبارزه لو کانگ با نسخه دیگر او باعث به وجود آمدن بیش از دو خط زمانی شده باشد و آنها حالا این فرصت را در اختیار دارند تا به خط زمانیهای مختلف سفر کرده و متحدانی برای خود پیدا کنند.
برای انجام این کار آنها نیاز به قدرتهای Keeper of Time دارند. جایگاهی که مدتها پیش لو کانگ از در اختیار داشتنش صرف نظر کرده. با این حال در تمام این مدت، گیرس تکههای قدرت لو کانگ را جمع آوری کرده و میتواند آنها را دوباره در اختیارش قرار دهد. تنها بهای این اتفاق، بازگشت لو کانگ به جایگاه Keeper of Time و از دست دادن موقعیتش برای زندگی در ارت رلم است. لو کانگ و گیرس به معبد آتش میروند تا قدرتهای Keeper of Time را در اختیار بگیرند اما از سویی دیگر باقی شخصیتها سعی دارند تا از ایجاد پورتال برای انتقال ارتش اژدهای شنگ سونگ تایتان جلوگیری کنند. شنگ سونگ و کوانچی در جریان درگیری دو جبهه آخرالزمان متوجه میشوند که پورتالها انرژی خود را از شائو کان یا داک شائو از خط زمانی دیگر دریافت میکنند. این اتحاد مرگبار اما با کشتن او فعالیت دروازهها به رلمهای دیگر را متوقف کرده و ارتش اژدها را در همان نقطه باقی نگه میدارند.
لو کانگ که قدرتهایش را دوباره به دست آورده با استفاده از آنها دیگر تایتانهای موجود در خط زمانیهای موازی را به دنیای خود میآورد. کیتانا، ریدن و کونگ لائو با قدرتهای تایتان در کنار او قرار گرفته و شنگ سونگ همراه با مبارزهایش در طرف دیگر حضور پیدا میکنند. شنگ سونگ تصمیم گرفته با از بین بردن ساعت شنی، این خط زمانی و به شکل کلی نابود کند و مبارزهایش در این راه مقابل لو کانگ قرار میگیرند اما تمامی آنها شکست میخورند. او که متوجه شده شانسی برای پیروزی ندارد از محل مبارزه خارج میشود. حالا دو طرف ماجرا به دنبال این هستند تا ارتشی عظیم را از خط زمانیهای مختلف برای جنگ در برابر یکدیگر جمعآوری کنند. برای بار دیگر همه چیز به آرماگدون منتهی میشود. ارتش لو کانگ در مقابل شنگ سونگ قرار گرفته تا سرنوشت نبرد این دو یکبار برای همیشه مشخص شود. درگیری عظیمی میان دو طرف ماجرا شکل میگیرد اما نهایتا لو کانگ و همراهانش پیروز شده و موفق به پاک کردن شنگ سونگ از این خط زمانی میشوند. در ادامه لو کانگ تمامی مبارزها را به خطهای زمانی خودشان بازگردانده و به دنیای خود بر میگردد. او از کیج، کنشی، ریدن و کونگ لائو بابت کاری که برای محافظت از ارت رلم انجام دادن تشکر کرده و به سراغ اسکورپین و اسموک میرود که کلن شیرای رایو را تاسیس کردهاند تا به عنوان محافظان ارت رلم جایگزین لین کوئی و سابزیرو خیانتکار شوند.
در صحنه نهایی بازی اما شاهد هویک تایتان هستیم که به محل مبارزه لو کانگ و شنگ سونگ تایتان میرسد. او احساس میکند که این مبارزه سریعتر از چیزی که باید به پایان رسیده و وعده میدهد که مبارزه بعدی طولانیتر از این باشد.
The post داستان مورتال کامبت 1 appeared first on بازی سنتر.